English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5841 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
external pressure U فشار خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
exteriors U خارجی
outer U خارجی
extra U خارجی
exterior U خارجی
foreign U خارجی
outsider U خارجی
outsiders U خارجی
extra- U خارجی
outboard U خارجی
gringos U خارجی
aliens U خارجی
alien U خارجی
gringo U خارجی
extern U خارجی
extras U خارجی
abextra U خارجی
external U خارجی
outside U خارجی
peripheral U خارجی
exogenous U خارجی
exosphere U خارجی
international line U خط خارجی
outward U خارجی
externals U خارجی
extraneous U خارجی
exotic U خارجی
oversea U خارجی
outsides U خارجی
exoteric U خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
outer connection U اتصال خارجی
external reperence U ارجاع خارجی
outer fix U رمپ خارجی
externalizing U خارجی کردن
inflow of foreign funds U ورودسرمایههای خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
adventitious U خارجی الحاقی
facade نمای خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
load curve U خم بار خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
actine U قسمت خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
arris U زاویه خارجی
outer planets U سیارات خارجی
outer wall U دیوار خارجی
guest U انگل خارجی
guests U انگل خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
foreign national U تبعه خارجی
foreign national U ملیت خارجی
slough U پوسته خارجی
loads U بار خارجی
facades U نمای خارجی
facade U نمای خارجی
spillover effects U اثرات خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
incarnation U صورت خارجی
incarnations U صورت خارجی
renvoi U تبعیدشخص خارجی
load U بار خارجی
superior conjunction U مقارنه خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
outside view U نمای خارجی
strangest U خارجی غریبه
strange U خارجی غریبه
outside power U جریان خارجی
outside diameter U قطر خارجی
outside cause U علت خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
outness U کیفیت خارجی
impurity U اتم خارجی
landfalls U بویه خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U پول خارجی
superior planets U سیارههای خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
outwork U سنگر خارجی
outward opening U دهانه خارجی
outside view U منظره خارجی
landfall U بویه خارجی
fanades U نمای خارجی
externalized U خارجی کردن
extrinsic factor U عامل خارجی
external load U بار خارجی
exteroceptive U محرک خارجی
external memory U حافظه خارجی
external menory U حافظه خارجی
externalization U خارجی کردن
externalities U اثرات خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
external cost U هزینه خارجی
externalised U خارجی کردن
foreign currencies U پولهای خارجی
externalize U خارجی کردن
foreign bill U برات خارجی
externalising U خارجی کردن
external interrupt U وقفه خارجی
externalises U خارجی کردن
foreign aid U کمک خارجی
external label U برچسب خارجی
external variable U متغیر خارجی
external transaction U معاملات خارجی
external security U امنیت خارجی
external reference U ارجاع خارجی
external reference U مرجع خارجی
face U نمای خارجی
faces U نمای خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external thread U دنده خارجی
external operation U عملیات خارجی
external symbol U علامت خارجی
external store U انباره خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
external storage U حافظه خارجی
external storage U انباره خارجی
imbody U صورت خارجی
concrete object U عین خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
foreign particle U جسم خارجی
foreign loan U وام خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
external armature U ارمیچر خارجی
external benefits U فواید خارجی
external command U فرمان خارجی
external delay U تاخیر خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
external combustion U احتراق خارجی
immission U انتشار خارجی
external circuit U مدار خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
foreign law U حقوق خارجی
apophysis U منحنی خارجی
external docuhentation U مستندات خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
external control U کنترل خارجی
external force U نیروی خارجی
foreign currency U ارز خارجی
externalizes U خارجی کردن
apothesis U منحنی خارجی
apophyge U منحنی خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
foreign deposit U سپرده خارجی
import U بازیگر خارجی تیم
imported U بازیگر خارجی تیم
importing U بازیگر خارجی تیم
incarnate U صورت خارجی دادن
slick ear U حیوان فاقدگوش خارجی
objectively U بطور واقعی یا خارجی
external magnetic circuit U مدار مغناطیسی خارجی
reactive load U بار خارجی القایی
spillover benefits U صرفه جوئیهای خارجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
spillover costs U عوارض منفی خارجی
exteriorization U صورت خارجی دادن به
exoskeleton U استخوان بندی خارجی
exocrine U غدهء مترشحهء خارجی
external gear U تاج دندانه خارجی
inductive load U بار خارجی القایی
foreign judgment U رای دادگاه خارجی
negative externalities U پی امدهای نامطلوب خارجی
nominal load U بار خارجی اسمی
foreign judgment U حکم دادگاه خارجی
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
non inductive load U بار خارجی ناخودالقا
non reactive load U بار خارجی ناخودالقا
adscititious U دارای منبع خارجی
adscititious U مشتق از عامل خارجی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1offshoring
1pushrod
2crucification
0انباره خارجی
0مقاومت حرارتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com